نامه ای از یک خانم درباره ازدواج مجدد و موقت!

بسم الله الرحمن الرحیم

چند سال پیش که در جایی دیگر درباره ازدواج موقت و مجدد می نوشتم و بحث می کردم  و طبق معمول شاهد عصبانیت اکثر خانمها بودم که گاهی همراه با نواختن بنده با کلماتی تند بود! خواهر محترمی ایمیلی فرستاد که موجب خوشحالی و شگفتی بنده شد و خدا را شکر کردم که فعالیتم مؤثر بوده است. اکنون نامه آن خواهر محترم ـ که بعدا ازدواج کردند و امیدوارم هر کجا هستند به همراه همسر گرامیشان به سلامت و سعادت باشند ـ تقدیم به خوانندگان عزیز این وبلاگ:


بعد از سلام و تعارفات نوشته بودند:


 ...مشکلی که از من حل شد مشکلی علمی  بود و اینکه فهمیدم یک زن باید آنقدر آزاده باشد که حتی به علاقه همسرش نیز وابسته نباشد و خداوند دنیا را محل امتحان قرار داده نه محل تغذیه نفس سیری ناپذیر، و باید تا لحظه ای که زنده ایم یادمان نرود که حکم الهی را بر خواسته دل خود ترجیح دهیم وتسلیم امر الهی باشیم. 

من آموختم درجایی که...حکم می دهند که در ازدواج موقتِ مرد رضایت همسر او شرط نیست زنان باید از این حکم بطور ضمنی بفهمند که همسرشان جز امانت الهی نیست ونباید انحصار طلب باشند 

و بالاتر از آن نباید به اینکه تنها  محبوب همسرخود باشند دل ببندند و برای آن بجنگند زیرا این یعنی بردگی، بردگی چی؟ بردگی محبت!  
نتیجه ای که حاصل میشود چیست؟! روحشان آرامش میابد؟ نه! نتیجه: غفلت از حق تعالی ودستورات حضرتش، خودخواهی و خودکامگی و چشم بستن به نیاز های همنوعانشان، نگرانی دائمی برای نرفتن همسرشان به سوی زن دیگر ،راضی شدن به درمعرض گناه قرار گرفتن یا لااقل محرومیت زنان دیگر  و گاه شوهر از برآورده شدن نیازهایشان  خواهد بود. 

این خواسته انحصارطلبانه جز دلمشغولی دنیا نیست  چرا که (یوم یفر المرء من اخیه , وامه وابیه , وصاحبته  وبنیه) شوهر و منحصر بودن محبت شوهر به  زن, دردی از او دوا نمی کند بلکه تسلیم به امر الهیست که به درد او می خورد. 

ما اگر نخواهیم به این احکام بیندیشیم وتسلیم آنها باشیم اسما شیعه امیرالمؤمنین  و رسما شیعه عمر غاصب هستیم. 

باور آزادی مرد در ازدواج موقت یا مجدد نکته ای تربیتی  نیز برای زنان  دارد و آن اینکه حق مسلم مرد را بازور وبهانه گیری و پلیس بازی نمیتوان ونباید از او گرفت. 

اگر کسی در پی محبت و جای دیگر نرفتن دل شوهر است راهش کسب هنر خوب همسرداری کردن است. 

گرچه به نظرم  حرص این امور فانی را زدن برای خواهش دل خود نیز بیهوده است  وقتی به زحمتش می ارزد که حتی خوب همسرداری کردن نیز برای به انحصاردرآوردن محبت شوهر نباشد بلکه برای رضای خداوند باشد . 

چرا که سه خاصیت دارد: 
(اول) تلاش ما در آخرت نتیجه دارد 
(دوم) اگر باهمه تلاش موفق نشدیم سرخورده نمیشویم 
(سوم) مبتلا به حرص زدن نمیشویم چون وظیفه خود را انجام داده ایم

و نتیجه را به خداوند واگذار کرده ایم.  

دوستان را در این بحث  که ظاهرا به آزمون خفیّ ایمانها تبدیل شده  به آرامش وتوجه به مرگ که قطع تمام علایق و تنها ماندن با صورت و نتایج اعمال است دعوت میکنم و دقت به این موضوع  برای همه مؤمنین از همه ادیان,  نه احتیاج به دلیل و برهانهای پیچیده  دارد  ونه تخصص در روایت وتفسیر میخواهد . برای  آزاد کردن عقل از احساسات وهیجانها که اولین منزل رسیدن به حقیقت است خوبست لحظه ای  به مرگ بیندیشیم وآنرا به خود نزدیک ببینیم  در چنین شرایطی گویی یکباره از قید تعلقات نفس که منشأ لجاجت وحق ناپذیری هستند  آزاد میشویم وآنگاه تازه در کلاس اول دین میتوانیم  حکم خداوند وسیره معصومین را به تعقل وتحلیل بنشینیم 


والسلام        

چشمها را باید شست...!

تعدد زوجات، توسعه دایره مهرورزی ست، نه محدود کردن آن!

افزودن محبت است، نه کاستن آن؛

تشکیل خانواده ای بزرگتر و تحکیم آن است، نه متلاشی کردن آن؛

دیدن دیگران است، نه فقط خود را دیدن!

تمرین «ما» بودن است، نه فقط «من» بودن!

تمرین احترام به انتخاب مشروع دیگران است؛

رعایت عدالت است و دوری از حسادت!

مدیریت غریزه است در چارچوب رحمانی، نه رهاسازی آن در خواسته های شیطانی؛

بندگی است نه هرزگی!

کمک به بحرانهای اجتماع است، نه پدید آورنده بحران؛

بحران سوز است نه بحران ساز!

خدمت است نه خیانت!

سنّت است نه بدعت!

و در یک کلام و خلاصه کلام:

تعدد زوجات، حلال خداست نه حرام خدا!

غیرت زنانه! یا حسادت؟!

آیا خداوند در وجود زنان هم همچو مردان غیرت آفریده است؟!

در این خصوص روایات مهمی در منابع معتبر روایی وجود دارد :

 

1. امام صادق علیه السلام می فرماید:
 

غیرت ورزی روا نیست مگر برای مردان

و اما غیرت زنان در حقیقت حسادت است

و چون غیرت تنها مخصوص مردان است به همین دلیل خداوند بر زنان جز

شوهرشان را حرام كرده است ولی بر مردان چهار زن را حلال نموده است.

و خداوند كریم تر از آن است كه از سویی به زن غیرت بدهد و از سوی

دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال كند!
الكافی ج 5 ص 505 ح1


_ روشن است كه منظور از غیرت در این روایت همان غیرت جنسیست که مرد غیور نسبت به همسر خود دارد و نه چیزهایی مثل خوی دفاع از حق و...كه ما غیرتش می نامیم و در زن و مرد پسندیده است_
 

به راستی این حدیث شریف كه حاكی از تفاوتی شگرف در خلقت زن و مرد می باشد باید در صدر هر بحثی پیرامون تعدد زوجات و یا متعه بیاید.

هادی جن و انس امام جعفر صادق می فرماید بعضی زنانی که این چنینند در غیرت ورزی خود مجاز نیستند و باید بدانند كه این از حسد آنان است و حسد را باید درمان كرد!

 

2. امام صادق _ كه درود خداوند بر او باد _ فرمود:

خدای بلند مرتبه غیرت را در وجود زنان قرار نداد

و تنها زنان نا شایست غیرت می ورزند ولی زنان مومنه[حقیقی] نه!

همانا خداوند غیرت را تنها در مردان قرار داد از اینرو برای مرد چهار زن را

حلال فرمود ولی برای زن جز شوهرش را حلال نكرد پس زنی كه علاوه

بر شوهرش مرد دیگری را اراده كند نزد خداوند زناكار است.

الكافی ج 5 ص505 ح 2


3. امام باقر علیه السلام فرمود:

غیرت زنان حسد است و حسد ریشه كفر است.زنان وقتی غیرت می

ورزندخشمگین می شوند و وقتی خشمگین شدند كفران می ورزند

مگر زنان مسلمه!
(غَیْرَةُ النِّسَاءِ الْحَسَدُ وَ الْحَسَدُ هُوَ أَصْلُ الْكُفْرِ إِنَّ النِّسَاءَ إِذَا غِرْنَ غَضِبْنَ وَ إِذَا غَضِبْنَ كَفَرْنَ إِلَّا الْمُسْلِمَاتُ مِنْهُنَّ)
الکافی ج5 ص505ح4


4. مردی نزد امام صادق علیه السلام از زن خود بسیار تعریف و تمجید كرد

حضرت فرمود:تا به حال غیرت او را آزموده ای؟

مرد گفت :نه! حضرت فرمود غیرتش را بیازما!

پس آن مرد چنین كرد و زنش هم ثابت قدم ماند.

[ و حسادت نورزید.]

خبر را به امام داد و حضرت فرمود: زن تو حقیقتا همانگونه است كه

تعریف كردی!

[چون حسود نیست و چشم دیدن هوو و یا سایر شریکهای جنسی حلال شوهرش را دارد.]
الكافی ج 5 ص505 ح5


5. روزی حضرت رسول صلوات الله علیه و آله نشسته بودند که زنی

عریان نزد ایشان آمد و ایستاد!و گفت ای رسول خدا من مرتکب فجور

شدم پس مرا پاک گردان!(بر من حد جاری ساز).

در اینحال مردی از راه رسید و لباسی بر بدن آن زن افکند.حضرت پرسید با این زن چه نسبتی داری؟

مرد گفت : او همسر من است ای رسول خدا!

من امروز با کنیز خود خلوت کرده بودم [که او دید] و [برای انتقام از من] مرتکب زنا شد!!

حضرت فرمود:او را به خانه بازگردان!

سپس فرمود : زنی که غیرت می ورزد بالای بیابان را از پایین آن تشخیص نمی دهد.

الكافی ج 5 ص505 ح3


[کنایه از اینکه آنقدر حسادتش چشم عقل او را کور می کند که حتی بدیهی ترین چیزها را نیز تشخیص نمی دهد.]
 

در مورد اعتبار مجموعه احادیثی که ذکر شد باید توجه داشت :
 

اولا مضمون این روایات یک متن نیست بلکه 5 متن است با 5 سند مختلف.
 

ثانیا در معتبرترین کتاب شیعه یعنی کافی نقل شده اند.
 

ثالثا در کتاب" الفقیه" شیخ صدوق نیز همین معنا با سند دیگری آمده است.

 

رابعا سند يكي از روايات بالا (روايت 2) بنا بر سختگيرانه ترين مبناي اعتبار سنجي، صحيح مي باشد.(سند دومي كه شيخ كليني در انتهاي روايت براي آن آورده است.)
 

خامسا در نهج البلاغه هم آمده که: غیرت مرد از ایمان است و غیرت زن از کفر!
 

سادسا هیچ یک از علمای بزرگ شیعه نسبت به این روایات اشکال نکرده اند.
 

سابعا و از همه مهمتر اینکه دلیل عقلی قطعی بر صحت این روایات وجود دارد. همان دلیلی که درخود متن روایت اول آمده بود به این بیان که :
 

اولا مسلم است که طبق صریح آیه قرآن وروایات صحیح که فتوای تمامی عالمان نیز چنین است خداوند چهار زن دائم _ به شرط رعایت عدالت _ و نیز زنان موقت را برای مرد حلال فرموده است.
 

ثانیا غیرت را در مردان قرار داده و بیش از یک مرد را بر زن حرام کرده است . و مردانی را که بر اثر اعمال زشتشان غیرت را در خود خاموش کرده اند به شدت مورد نکوهش قرار داده است .
 

ثالثا خداوند کریم و رحیم است.
 

با توجه به سه مطلب بالا محال است که خداوند در زنان نیز همچو مردان غیرت آفریده باشد چرا که با کرم و رحمت خدا نمی سازد که از سویی بیش از یک زن را به مرد اجازه داده باشد و از سوی دیگر غیرتی در زن قرار داده باشد تا از ارتباط شوهرش با هووها برنجد و عذاب بکشد همچون ناراحتی مرد با غیرت از ارتباط نامشروع مردان نامحرم با همسرش!!!
 

پس منشأ این حالت شبیه به غیرت که در بعضی زنان وجود دارد چیست؟!

پاسخ این است که مطابق روایات فوق و دلیل عقلی که بیان شد ,اینکه خون بعضی زنان نسبت به هووهای خود - حتی هووهای خیالی که هنوز وجود هم ندارند! – به جوش می آید نه ناشی از غیرت جنسی - که خدا اصلا در آنها نیافریده است – بلکه ناشی از حسادت است که از القائات و خواسته های شیطان است.
 

باید توجه داشت در روایتی آمده است که اذیتی که گاهی زنان هوودار! نسبت به شوهر روا می دارند ناشی از حب آنها به شوهر خویش است.
(کافی ج5ص506)

ممکن است چنین توهم شود که این روایت با روایات نهی زنان از غیرت(حسادت) منافات دارد در حالیکه چنین نیست بلکه اساسا حسادت در جایی پیدا می شود که محبت نسبت به چیزی وجود دارد و شخص نمی خواهد آن چیز را دیگری داشته باشد و یا با او در آن شریک شود! پس حب نه تنها منافاتی با حسادت ندارد بلکه زمینه آن است! یعنی عدم رضایت به داشتن دیگران آنچه را که ما دوست داریم, می شود حسادت.

روایت مورد اشاره گویا می خواهد از زاویه دیگری به قضیه تعدد زوجات بنگرد و این حقیقت را به مردان چند همسر متذکر شود که گمان نکنید آزارهای همسران شما که گاه بر اثر حسادت با یکدیگر نسبت به شما روا می دارند ناشی از تنفر از شماست بلکه برعکس ناشی از حس محبت به شماست! و توجه به این نکته ظریف می تواند دلداری خوبی باشد برای مردان چند همسر و کمکی باشد برای دوری از کینه ها و دعوت ایشان به صبر که نهایتا باعث تحکیم نهاد خانواده خواهد شد.


خلاصه، روی سخن این روایت با مردان است برای بیان نکته ای روانشناختی و نه با زنان برای تأیید حسد ورزی!
 

البته باید توجه داشت مطابق روایات، حس حسادت تا زمانی که در عمل ظاهر نشود ـ یعنی انسان با گفتار یا کردارش موجب اذیت آنکه به وی حسادت می ورزد را فراهم نیاورد ـ گناه محسوب نمی شود (کافی ج2 ص463) اما انسان عاقل باید برای پیشگیری از وقوع چنین اعمالی با نور قرآن و اهل بیت و با استعانت از خدای متعال این حس غیر اصیل را در خود درمان و ریشه کن کند.

 

والسلام علی من اتبع الهدی